بررسي تنشهاي جد يد بين روسيه وآمريکا
استاد صباح استاد صباح

ادامه جنگ رسانه اي تازه آمريكا و روسيه
معارضه لفظي آمريكا و روسيه كه از نوامبر 2004 آغاز شده است امسال نيز ادامه دارد. دو مقاله از دو روزنامه اين دو كشور را به عنوان نمونه انتخاب كرده ايم: روزنامه آمريكايي «پيتسبورگ ديلي كورير» نوشته است: ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه هشت هفته پيش به طور غير منتظره چهره دشمني با امريكا را به خود گرفت. وي قبلا ژست دوستانه اش را تغيير داده بود و قيافه مبهم به خود گرفته بود. پوتين تلاش آمريكا را براي تحقق دمكراسي در اوكراين را عملي خصمانه تلقي مي كند ولي از خود نمي پرسد كه چرا وارد حياط خلوت آمريكا شده و با برازيل و ونزوئلا عهد و پيمان بسته و در صدد تقويت بنيه نظامي هر دو كشور واقع در قاره برآمده و قول فروش جت جنگنده ، تجهيزات فوق مدرن و كمك فني داده است. ما نمي گوييم كه چرا به تحكيم همكاري هاي نظامي با هند دست زده زيرا كه ادامه روابط سابق است، ولي حق داريم كه نگران شويم كه چرا قرارداد فروش اسلحه با اندونزيا بسته است. اگر سكوت كنيم اين بيم وجود دارد كه جاي پاي ما را در همه جا از جمله پاكستان بگيرد. پراودا كه اخيرا لحن سختي همانند دوران حكومت شوروي در پيش گرفته موضوع تامين هزينه هاي مالي تبليغات ويكتور يوشچنكو رئيس جمهور هوادار غرب اوكراين را پيش كشيده و نوشته است كه به گروه پارلماني آمريكا چه مربوط است كه براي حمايت از يوشچنكو به اوكراين بيايد و براي او تبليغ كند. پراودا سپس به يكطرفه نويسي مطبوعات و خبرگزاري هاي غرب درباره وقايع اوكراين و تحريف اخبار روسيه تاخته و نوشته است: مطبوعات غرب براي حمله به ما رسانه هاي كشورهاي دوست خود را هم به كمك گرفته اند و رسانه هاي برخي از كشورهاي عرب هم در حمله به ما، پاي خود را جاي پاي آمريكاييان مي گذارند. آمريكا بايد بداند كه نمي تواند با اين كارها، پوتين را از راهي كه در آن قدم گذاشته بازگرداند.
رشته ديدارهاي ولاديمير پوتين از چند كشور و در ميان آنها چين ، برازيل ، هند و تركيه در نوامبر و دسامبر 2004 و ادامه آنها در آينده كه در رسانه ها تعبير به تعرض سياسي ـ اقتصادي تازه مسكو شده است، و نيز تلاش چند كشور براي عضويت دائمي در شوراي امنيت و مضافا معارضه بر سر انتخابات اوكراين ميان مسكو و غرب و تحولات ديگر ؛ نشانه هايي از آغاز پايان دوره تاريخي كوتاه مدتي تلقي مي شود كه با انحلال پيمان وارسا و فروپاشي شوروي در سال 1991 آغاز شده بود. برخي از اصحاب نظر بعيد دانسته اند كه عمر اين برهه كه دوران برتري آمريكا خوانده شده است از 15 سال تجاوز كند. اين صاحبنظران هم نشانه هاي آغاز پايان اين برهه را افزايش قدرتهاي ديگر در صحنه جهان از جمله اضافه شدن شش كشور بر اعضاي دائمي شوراي امنيت از سپتامبر 2005 و حالت تعرضي به خود گرفتن مسكو كه اين بار ژست تزاري بودنش بيش از ايدئولوژي است مي دانند ؛ به علاوه مي گويند كه ضعف روز افزون دالر به سبب رواج بيش از اندازه در سطح جهان و در دست دولتهاي طرف داد و ستد با آمريكا و كثرت صدور كالا به آمريكا و در برابر آن دريافت اسكناس دالر، تشديد رقابت هاي اقتصادي و پولهاي برخي از ملل نشانه ديگر نزديك بودن پايان برهه اي است كه در 1991 آغاز شد و «جيمز بيكر» وزير امورخارجه وقت آمريكا از حزب جمهوريخواه آن را « نظم نوين جهاني » ناميد. تاريخنگاران ايجاد مثلث معروف به « تراي پارتايت Tripartite» را كه روسيه، چين و هند در پي تلاشهاي پوتين با آن موافقت كرده اند عامل مهمي در تغيير وضعيت سياسي جهان و موازنه قدرت دانسته اند. « نووستيNovosti » خبرگزاري قديمي روسيه نوشته است كه نخستين نشست سران اين « تراي پارتايت » امسال برگزار خواهد شد. مفسران رسانه ها، منظور اصلي از ديدار دو روزه پوتين از تركيه را ايجاد اعتماد ميان دو ملت روس و ترك پس از سه قرن درگيري و معارضه، و در راستاي تلاش او به ايجاد يك جهان چند قطبي بشمار آورده اند . به نظر برخي از اين اصحاب نظر، اگر در انتخابات اخير آمريكا، «جان كري» جاي جورج بوش را گرفته بود، ممكن بود كه برهه جاري عمر بيشتري كند زيرا كه وي كسر بودجه آمريكا را متعادل، مسئله عراق را حل و از مداخله گسترده در امور ساير كشورها پرهيز مي كرد و در نتيجه مقاومت در برابر برتري آمريكا كاهش مي يافت. به باور اين دسته از اصحاب نظر، برتري عمدتا بر پايه نفوذ رسانه اي ( نطق و نوشته ) است كه استقامت زياد ندارد. انتقاد غير منتظره و شديد پوتين از مداخله آمريكا و اروپاي غربي در بحران انتخاباتي اوكراين، اين دولتها و دولتهايي را كه از ادامه برتري آمريكا خوشنود نيستند متوجه مسكو و تقويت جناح در شرف تاسيس روسيه كرده است. پوتين در عين حال مي كوشد كه جمهوري هاي داخلي شوروي سابق را بار ديگر به گرد مسكو جمع كند و در اين راه نيز برخورد او با غرب قابل پيش بيني است و هرگونه برخورد در اين سطح، عمر نظام جهاني را كه از 1991 برقرار شده است كوتاهتر خواهد ساخت.
مواردي ديگر از معارضه تازه مسكو و غرب در نشست سالانه سازمان همكاري و امنيت اروپا كه در دوم دسامبر 2004 برگزار شد مورد ديگري از دور تازه معارضات روسيه و آمريكا كه از سه هفته پيش علني شده است به چشم خورد. از گزارش رسانه ها چنين بر مي آيد كه در اين نشست، وزير امورخارجه روسيه با لحني خشن و تعرض گونه خطاب به وزير امورخارجه آمريكا گفته بود ناظران انتخابات كه از سوي شما ( آمريكا ) و اتحاديه اروپا اعزام مي شوند چيزي جز ابزار دست اندازي نيستند و به عنوان عامل عمل مي كنند تا يك شاهد بي طرف و بي غرض. شما ( آمريكا ) در اوكراين 14 ميليون دالر صرف اعزام ناظر و هزينه سنجش افكار و برآورد وضعيت آراء بر پايه مصاحبه با نخستين دسته راي دهندگان ( اصطلاحا « Exit Poll» ) كرده ايد كه خوراك تبليغ براي رسانه هايتان تهيه شود و از قبل وانمود كنيد نامزد مورد علاقه شما برنده است و آن را در دهان مردم بگذاريد و سپس رويش به ايستيد و پا فشاري كنيد. اين چهارده ميليون علاوه بر 65 ميليون دالري است كه خودتان اعتراف به هزينه كردنش براي پيشبرد امر دمكراسي در اوكراين كرده ايد. از اين پس ماهم ناظر انتخاباتي مي فرستيم. برخي از اين رسانه ها با توجه به معارضه تازه مسكو و غرب به انتشار بيوگرافي هاي پوتين و همكاران نزديكش دست زده و عموما اشاره كرده بودند كه اين افسران سابق پليس مخفي شوروي افرادي ميان پُر و كم حرف هستند و قيافه اي خشك ولي مودب دارند و به سختي مي توان دستشان را خواند. اين رسانه ها تاكيد اخير پوتين به نخست وزير عراق را كه اين كشور در وضعيت اشغال كامل نظامي خارجي ( Total Occupation) است يك ضد حمله به غرب تلقي كرده اند و پيش بيني كرده اند كه ادامه خواهد داشت. پوتين در مسكو به «علاوي» نخست وزيرپيشين عراق گفته بود كه در شرايط اشغال نظامي كامل، به درست برگزارشدن انتخابات عراق ترديد دارد و ....
آهاي پوتين ؛ صداي مرا مي شنوي؟، اگرمي... گوش کن ... در دسامبر 2004 به مناسبت سيزدهمين سالگرد فروپاشي شوروي تحليل و تفسير هاي متعدد انتشار يافته بود. يلتسين و سران وقت اوكراين و بلاروس كه در دهه اول دسامبر 1991 در استراحتگاهي در بلاروس جمع شده بودند بدون اعلام قبلي تصميم گرفتند كه جاي اتحاد شوروي را يك جامعه مشترك المنافع مركب از كشورهاي مستقل بگيرد و كمتر از سه هفته بعد، عمر اين ابر قدرت ( قدرتي كه هيتلر را از پاي درآورد و مانع پيروزي آمريكا در كوريا و ويتنام و نيز سقوط كوبا و ... شد) پايان يافت و نظام 74 ساله سوسياليستي اش از ميان رفت ، درست مثل اين كه از اول هم وجود نداشت. در سال 2004 برخي از اين مفسران، مسئله اوكراين را كه از نتايج فروپاشي شوروي است به آن وصله زده و تعجب خود را ابراز كرده بودند كه چگونه ولاديمير پوتين حملات لفظي تند و مستقيم جنرال پاول وزير امور خارجه پيشين آمريكا را بر سر مسئله اوكراين و مداخله علني آمريكا و اروپاي غربي را در سرزميني كه بيش از سه قرن جزئي از قلمرو روسيه بوده تحمل كرده و خم به ابرو نياورده است. در اين اظهار نظرها عموما اين سئوال مطرح شده بود كه پوتين چگونه مي تواند حرفهاي خود را كه اگر 25 بار هم در اوكراين انتخابات دور دوم تجديد شود به نتيجه نخواهد رسيد بر کرسي بنشاند و به اثبات برساند. يكي از اين مفسران نوشته بود: آهاي پوتين ، آيا صداي مرا مي شنوي؟. اگر مي شنوي، گوش كن: يك راه بيشتر باقي نمانده است و آن امضاي قانوني است كه « دوما » چند سال پيش تصويب كرد و انحلال شوروي را كه بدون يك رفراندوم عمومي صورت گرفته است غير قانوني خواند و يلتسين اين مصوبه را بدون رد و يا قبول به بايگاني فرستاد. براي امضاي اين مصوبه تا 26 دسامبر بيشتر وقت نداري و پس از آن بايد با توسل به خشونت و احيانا جنگ و ستيز به جمع كردن ملل امپراتوري روسيه و دست كم اوكراين و گرجستان دست بزني. مصوبه دوما را سران كنوني اوكراين و بلاروس ، پس از امضاي تو، بدون چانه زني خواهند پذيرفت و مسئله حل خواهد شد. ملاحظات با غرب را فراموش كن. آنها در چند سال اخير ثابت كرده اند كه نسبت به روسيه ملاحظه نخواهند كرد، همچنان كه تعهدات اواخر دهه 1980 را كه اگر پيمان وارسا منحل شود، ناتو را منحل خواهند كرد زير پاي گذاشتند و قلمرو اين اتحاديه را تا داخل شوروي سابق گسترش دادند و در قفقاز و آسياي ميانه نيروي نظامي مستقر ساختند. دمكراسي و حقوق بشر شعار و حربه است و تو بايد بهتر بداني كه اين دو شعار در هيج جا به درستي رعايت نمي شود. اگر د قت كني و اخبار رسانه هاي محلي آمريكا و اروپاي غربي را بخواني به همه ضعف هاي اين جوامع پي خواهي برد و خواهي توانست در اجراي برنامه هايت و رد اعتراضهاي غربي ها به گزارشهاي داخلي مطبوعات آنها استناد كني. تحولات اخير ثابت كرده كه غرب به سياستهاي دوران پيش از جنگ جهاني اول بازگشته است، و در چنين شرايطي مسكو براي بقاء ، راهي ندارد جز بازگشتن به سياست خارجي تزارها و سياست تعديل شده داخلي شوروي ها.
پوتين سال 2005 را براي روسها سال ويژه اعلام كرد ولاديمير پوتين رهبر روسيه درپيامي به مناسبت آغاز سال 2005 ، اين سال را براي روسيه يك سال ويژه و برگزاري شصتمين سالگرد پيروزي ميهني بزرگ در جنگ 1941 ـ 1945 با آلمان اعلام كرد. در اين پيام، وي وعده داد كه در سال 2005 امور دفاعي و اقتصاد روسيه را تقويت خواهد كرد و در اين زمينه ها ظرفيت روسيه را بالا خواهد برد و براي پيشرفت علوم و تكنالوژي ، آموزش و پرورش و بهداشت مردم سرمايه گذاري بيشتري خواهد شد. پوتين از مردمي كه زير پرچم شوروي با آلمان جنگيدند ، قهرماني ها كردند و با تحمل ميليونها تن تلفات پيروزي را در آغوش گرفتند به عنوان « بستگان تاريخي » ياد كرد و گفت كه هر موفقيت نياز به همكاري گروهي و فداكاري دوستانه دارد زيرا هدف واحد است و نيل به آن تلاش جمعي لازم دارد. او نسل جنگ دوم جهاني را نسل خط آتش خواند و گفت كه نبايد فداكاري و جانبازي آن نسل فراموش شود. پوتين گفت كه كسي حق ندارد آن فداكاري ها را كوچك انگارد و تاكيد كرد كه هر تجديد نظر در رويدادهاي جنگ يك خيانت به عدالت تاريخي و بي احترامي به رفقاي جنگنده و تخريب نام افتخار آميز آنان است كه يك جنايت آشگار خواهد بود. مفسران نوشته اند كه اشاره پوتين به محاكمه و محكوم كردن واسيلي كونونوف 80 ساله قهرمان شوروي در ليتوانيا به زندان است. وي اخيرا در ليتوانيا تحت تعقيب قضايي گرفت كه در جريان عمليات گريلايي سال 1944 ( 60 سال پيش از آن ) بر ضد آلمان نازي باعث مرگ هشت تن از اتباع ليتوانيا هم شده بود!.
اين در حالي است که ولاديمير پوتين قبلاً انحلال شوروي را يک " مصيبت " ناميده بود. وي گفته بود كه انحلال شوروي در هر معيار و مقياس و با هر تعريف و تعبير ، يك مصيبت بود. مردم عادي از انحلال شوروي طرفي نبستند و سودي نبردند و برنده اين تراژدي، در هر جمهوري ، گروهي كم و نخبگان بودند . برخورد «رايس» با وزير امور خارجه روسيه پراودا 22 اپريل 2005 درباره ديدار وزير امور خارجه ايالات متحده، رايس از مسكو و مذاكره با همتاي روس خود تفسيري انتشار داده كه به زبان انگليسي هم ترجمه شده و در سايت اين روزنامه در اينترنت قرار گرفته است. از نوشته پراودا چنين بر مي آيد؛ برغم اين كه گفته شده بود رايس كارشناس امور روسيه است و زبان روسي مي داند، وي بر اين زبان مسلط نيست و طرز برخورد و چگونگي رفتار با روسها را هم نمي داند. او به وزير امور خارجه روسيه گفته است كه من (بانو رايس) مخالف تمركز امور روسيه در كرملين هستم. پراودا كه اينك به عنوان يك روزنامه مستقل حرفه اي عمل مي كند و حزبي نيست ضمن درج اين جمله به نقل از «رايس» اشاره كرده بود كه بايد به اين وزير امورخارجه كه بايد يك ديپلمات باشد و نزاكت ديپلماتيك را رعايت كند گفته شود كه امور روسيه به او چه مربوط است كه بخواهد و يا نخواهد. پراودا اضافه كرده بود كه ما مي دانيم كه آنها از ما يك چيز مي خواهند و آن دست اندازي به منابع روسيه است و همين نيت را نسبت به كشورهاي ديگر دارند و از تغيير دولتهايشان سخن به ميان مي آورند كه وزير امور خارجه روسيه به رايس گفته است كه حاضر به شنيدن اين عبارت ( تغيير دولتهاي ديگر با فشار از خارج) نيست. پراودا همچنين نوشته بود: رايس دولت روسيه را متهم به كنترل مطبوعات مي كندحال آن كه ما منابع اخبارمان را چك و سپس نقل مي كنيم، ما مطالب را نمي پيچانيم، ما بي جهت چيزي را بزرگ نمي كنيم، ما مطالب را همچون قلاب ماهيگيري به سوي مخاطبان رها نمي كنيم كه ندانسته به دام افتند و بي خبر هرچه را كه مي گوييم و تلقين مي كنيم بپذيرند و باور كنند. ما ميان خبر و مطالب محرمانه دولت فرق قائل مي شويم، منافع عمومي را درنظر مي گيريم و .... پراودا اشاره به گستاخي كردن بانو «رايس» در مذاكره با وزير امور خارجه روسيه در مسكو دارد.
پديده تازه در خيابان لنين شهر مسكو
پانزدهم ماه مي 2005 دهها هزار تن از جوانان روس بود با شرتهاي سفيد و سرخ و با پرچمهايي مركب از اشكال پرچم شوروي، روسيه تزاري و روسيه فدراتيف در خيابان لنين شهر مسكو راهپيمايي كردند و شعارهاي ميهني دادند اين راهپيمايان جوان در ميان شعارهاي خود مي گفتند: در جنگ دوم، پدران و مادران ما 27 ميليون كشته دادند تا از تماميت و آزادي و استقلال سرزمين نياكان دفاع كرده باشند و اينك نوبت ماست؛ جهانيان مي دانند كه روسها چشم ديدن نفوذ خارجي در كشورشان را ندارند، پس چرا حذر نمي كنند؛ آمريكا و غرب مي كوشند با توطئه ما را تضعيف و خوار كنند و .... سازماني كه اين راهپيمايي بي سابقه در 15 سال گذشته را راه اندازي كرده بود «ناشي»Наши به معناي «مال ما» عنوان دارد كه عبارتي ناسيوناليستي است. برخي از صاحب نظران، اين راهپيمايي را پديده اي تازه در روسيه پس از فروپاشي شوروي خوانده و گفته اند كه پوتين پيش از زماني كه پيش بيني شده بود دارد خود را آن طور كه هست آشگار مي كند و غرب بايد در قبال منطقه شوروي سابق با احتياط بيشتر قدم بردارد زيرا كه تاريخ نشان داده است روسهاي ناسيوناليست ده بار سختگير تر از روسهاي كمونيست هستند. روسها به خاطر كمونيسم دهها سال تحمل محدوديت معيشت كردند و دم برنياوردند و به خاطر وطن و ناسيوناليسم روسي آماده اند صد سال مشقت تحمل كنند. رسانه هاي خارجي شمار جواناني را كه در راهپيمايي ميهني مسكو شركت كرده بودند بيش ازيكصد و پنجاه هزار تن نوشته بودند. اين در حاليست که ولاديمير پوتين رئيس جمهور روسيه سوم دسامبر 2004 در نخستين روز ورود خود به هند، در نطقي در دهلي نو دولت آمريكا را متهم كرد كه سياست خارجي خود را برپايه ديكتاتوري قرار داده است و در روابط خود با ساير كشورها نوعي ديكتاتوري را دنبال مي كند. وي گفت كه دولت آمريكا تلاش مي كند كه با چنين سياستي نظم روابط بين المللي برپايه « جهان يك قطبي و يك قدرت برتر » ادامه يابد. پوتين گفت كه اگر چنين سياست و محيطي ادامه يابد؛ حاصلي جز گسترش تروريسم، توسعه انواع قاچاق و معاملات مواد مخدر ، مافيابازي و توزيع سلاحهاي اتمي نخواهد داشت و مسائل پيچيده تر خواهد شد. زيرا كه «تاريخ» ثابت كرده است كه ديكتاتوري در مسائل بين المللي نه تنها مسائل را حل نكرده بلكه بر پيچدگي و دامنه دار شدن آنها به سبب افزايش مقاومت در برابر اين نوع برتري جويي يك دولت افزوده است و هر دولت ديگر در صدد برآمده كه آن هم قطب، برتر و قدرت شود!. ميزبانان هندي پوتين هم وجود جهان يك قطبي را رد كردند. رئيس جمهور روسيه همچنين غرب را متهم به بكار بردن استاندارد مضاعف در مسائل بين المللي از جمله برنامه هاي اتمي كشور ها و انتخابات كرد و براي اثبات اين نظر از عراق و انتخابات قريب الوقوع آن مثال آورد. پوتين به منظور گسترش همكاري هاي دو كشور در همه زمينه ها از جمله توليد اسلحه پيشرفته و تكنولوژي به هند رفته است.
موخذ ا زرسانه هاي گوناگون
June 13th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی